Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-07@14:49:32 GMT

‌قاتل: نمی‌خواستم دوستم را بکشم، شرمنده‌ام

تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۸۶۷۷۱

‌قاتل: نمی‌خواستم دوستم را بکشم، شرمنده‌ام

ایران نوشت: پسر جوان که متهم است در یک درگیری دوستش را به قتل رسانده در حالی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد که مدعی است چاقو ناخواسته به مقتول خورده است.

رسیدگی به این پرونده از ۱۳ مهر سال قبل با گزارش یک نزاع خیابانی میان چند نوجوان در حوالی پارک ارتش آغاز شد. پس از حضور مأموران و بررسی‌های اولیه مشخص شد که در این درگیری پسر ۱۷ ساله‌ای به نام سعید از ناحیه سینه چاقو خورده و کشته شده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه مأموران با تحقیقات میدانی پی بردند که متهم پسری نوجوان به نام شهرام بوده است.

با دستگیری شهرام وی به قتل دوستش اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: من و سعید با هم دوست بودیم و او را از قبل می‌شناختم. اما آن روز فکر می‌کنم حال طبیعی نداشت و مشروب خورده بود وقتی با من تماس گرفت گفت باید به حسابم پول بریزی. اما من به حرف او توجهی نکردم و گوشی موبایلم را قطع کردم. ولی او پشت سر هم زنگ می‌زد. می‌گفت، چون پشت سرم حرف‌های نامربوط زده‌ای باید حسابم را شارژ کنی. من به او گفتم اشتباه می‌کند و حرفی پشت سر او نزده‌ام. اما گوشش بدهکار نبود. بعد از من خواست تا سر خیابان بروم. وقتی به سر خیابان رفتم با دوستش آنجا ایستاده بودند. به محض دیدن من حمله‌ور شد و سیلی به صورتم زد. من عقب رفتم، اما او شیشه نوشابه‌ای را از زیر پیراهنش بیرون آورد و آن را به کنار جدول زد و شکست. قبل از اینکه حمله کند من چاقویی را که از قبل برای دفاع از خودم آورده بودم بیرون کشیدم. چاقو را به سمتش گرفتم تا بترسد، اما چاقو ناخواسته به قلب او برخورد کرد. وحشت‌زده به خانه برگشتم و به پدرم گفتم چه اتفاقی رخ داده، پدرم از من خواست خودم را به پلیس معرفی کنم، اما همان موقع مأموران به خانه ما آمدند و دستگیرم کردند.

به دنبال اعترافات پسر نوجوان، وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان اعلام کردند، چون هنگام ارتکاب جرم ۱۷ سال (زیر ۱۸ سال) داشته در رشد عقلی وی شبهه وجود دارد.

به این ترتیب متهم در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند و گفتند به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستند.

وقتی متهم که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود روبه روی قضات ایستاد، سرش را پایین انداخت و ابراز پشیمانی کرد و در حالی که اشک می‌ریخت گفت: باورکنید سعید خودش مقصر بود. به مادرم فحش داد ومن را عصبانی کرد. اگر شیشه شکسته دستش نداشت من نمی‌ترسیدم و چاقو را بیرون نمی‌آوردم. من شرمنده پدر و مادر او هستم و تقاضای بخشش دارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قتل پلیس قیمت طلا و ارز قیمت موبایل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۸۶۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...

با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

کد خبر 849327 منبع: خراسان برچسب‌ها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران

دیگر خبرها

  • جزئیات تازه از دادگاه پسران معاون اول سابق قوه قضائیه | سهم‌ ۱۴۰ میلیارد تومانی در پرونده ۹۰۰ میلیاردی در قیطریه | قاضی از متهمان خواست فحاشی نکنند!
  • جزئیات جدید از دادگاه پسر معاون اول سابق قوه قضائیه که اعترافات خود را پس گرفته بود
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • مرگ؛ ایستگاه پایانی دو قاتل | اتفاق شیرین برای یک محکوم به قصاص که تا یک قدمی چوبه دار قرار گرفت اما ...
  • جنایت در خیابان بی‌سیم/ پسر جوان با ضربه چاقو قربانی شد
  • قتل هولناک زن جوان به دست پسرش | حمله قاتل با اسید به پلیس
  • پسر پرخاشگر مادر را کشت و جسدش را سوزاند
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • دستگیری عامل قتل زن و مرد میان‌سال در قیامدشت